پروانگی

همه ی زیر و بم قصه ی دل را تو بخوان  و اگر خواندی و بی من رفتی و عاشق نشدی تو بدان .... عشق در ابعاد تو یک گور شده  هر کجا باشی و هرجا به سراغش بروی  هیچ وقت،هیچ وقت آن را تو نخواهی فهمید  آنچنانی که مرا نیز نفهمیدی و بی من رفتی ... آنچنانی که قدم بر سر این عشق نهادی اما ... ذره ای از دل بی مهر تو د پروانگی...ادامه مطلب

تو کاری با دلم کردی که شاتوتی و دستانم  ندانم بعد از این دیگر چگونه زنده میمانم  خداحافظ که میگفتی تمام روح و اجزا را  سپردم دست تو جانا سپردم دست قرآنم  تو باقرخان چشمانت خیال کودتا دارد  خدایم را قسم دادم بگیرد لشکرت جانم  نه مرزی روی من باز و نه زندانم در آغوشت  چنان تبعیدی سختی که جرمم را نمیدان پروانگی...ادامه مطلب

این گریه ها یعنی که شعر تازه در راهست یعنی که راه کوچه باغ عشق کوتاهست دل دل نکن پروانه شو پرواز را حس کن در پشت پیله ،دل، کجا از نور آگاهست گاهی کنار پنجره با پرده بازی کن این آسمان پر ستاره لنگ یک ماهست ماهی پر از بخشش پر از احساس دل بستن ماهی که نورش بیشتر از قعر یک چاهست ماهیِ دلبسته میان چاه ما پروانگی...ادامه مطلب